اهداف مؤسسه

ما در دنیایی زندگی می کنیم که توجه و افکار انسان محدود به ظواهر دنیای فانی و متمرکز بر زندگی ماشینی شده است. حجم زیادی از توان انسان درگیر مسائل روزمره زندگی شده که عادت به این موضوع موجب دوری از یکدیگر در مناسبات مختلف اجتماعی، فرهنگی، عاطفی و حتی انسانی گردیده است. همچنین، این عادت سبب کاهش اهمیت و غفلت از بُعد روحانی آدمی در زندگی روزمره شده است.

عموم متفکران، فلاسفه و عرفا براین باور استوار هستند که لازمه شناخت بُعد روحانی انسان تفکر در مورد خویشتن است و کنکاش خود در مورد اعمال نیز شامل این موضوع می شود.

در این موسسه سعی میشود که نحوه و مسیر تفکر صحیح و شناخت خویشتن به افراد انتقال داده شود که هدف از این عمل، آشنایی شخص با نقاط قوت و ضعف، علل اصلی بروز احساسات، کشف ریشه های افکار، تفکر در مورد ذهن آشفته در درون خویش و همچنین فهم و درک معنی عشق است. در ذیل به نمونه هایی از فوائد شناخت سالک از خود اشاره شده است:

• دستیابی به آرامش درونی و شخصی
• نگاه زیباتر و عمیق تر به دنیا
• پیشرفت در امور ظاهری و باطنی
• بهبود روابط اجتماعی
• شناخت استعدادهای بالقوه
• جدیّت در عمل به استعدادهای بالفعل

یکی از مهمترین دستآوردهای درک معنی عشق، یکسان سازی بین افکار و اعمال (حذف دوگانگی و دستیابی به وحدت درونی) که دستیابی به  این هدف منجر به صلح با دنیای بیرون (حذف دوگانگی بیرونی) است. باید این نکته را متذکر شد که تفاوت و تناقض در دیدگاههای افراد اجتناب ناپذیر است. دستیابی به وحدت درونی و حذف دوگانگی بیرونی منجر به یگانگی انسان با خداوند خواهد شد که ابوسعید ابوالخیر آن را به زیبایی بیان کرده است:

((توحید به معنای قبول یکتایی خدا نیست، این است که تو با او یگانه شوی.))

البته دستیابی به مواردی که اشاره شد به معنای حصول آسایش نیست زیرا آسایش در لغت به معنای افزایش سطح کمی زندگی با اتکاء به ابزارهای مادی است.

 دستاوردهای مذکور، بستری مناسب جهت ورود به ماورالطبیعه و عالم روحانی ایجاد می کند و باعث می شود که انسان روز به روز به خودِ حقیقی و جواب سوال «من کیستم» نزدیک تر شود.

  
 حجاب چهره جان میشود غبار تنم‌

خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم

بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار

که با وجود تو کس نشنود ز من که منم

حافظ شیرازی


 

تاریخچه سلسله سلمانی ابوترابی جلالی خاکسار غلامعلی شاهی مطهری

 امروز بعد از گذشت چهارده قرن سلسله سلمانی ابوترابی جلالی خاکسار غلامعلی شاهی مطهری هنوز در ایران پابرجاست.

اگر مرشدان بالغ در کتب تذکره و یادداشتهای خود از واژه سلسله استفاده کرده اند منظور جدایی بین خدمت گذاران حق و حقیقت نیست. آنها اعتقاد دارند که ریسمان الهی و رشته ولایت هزارها هزار تار دارد که هر کدام از تارها خود یک سلسله است. بنابراین واژه سلاسل یعنی مجموعه تارها و مرشد بالغ و کامل به کسی می گویند که با ظرافت تمام تارها را به هم میبافد، آن زمان کمندی محکم از ریسمان الهی به گردن دارد.

اسامی و القابی که به سلسله اضافه می شود نشانه روند تکاملی سیر و سلوک در آن سلسله است، ضمنا اگر مرشد کاملی بتواند در زمان خود تحول و نوآوری داشته باشد نام او به سلسله اضافه و ثبت می شود.

 

برگرفته از کتاب "از خاک تا خاکسار"

نویسنده و محقق: ت.ادهمی

 

توضیح اسامی و القاب اضافه شده به سلسله در طول تاریخ:

حضرت خیرالحاج مطهر علیشاه

نفر نشسته بر صندلی حاج مطهر علیشاه سرسلسله خاکسار و جمعی از دراویش خاکسار در دوران پهلوی.