- یکی از مسائلی که تا به امروز کمتر مورد توجه قرار گرفته است جداسازی دو مکتب صوفی گری و درویشی و همچنین تفاوت اعتقادی بین صوفی و درویش است. در اینجا با توجه به اینکه سلسلهٔ خاکسار مکتب درویشی است به جهت شناسایی صوفی و درویش بطور مختصر به بیان این موضوع می پردازیم.

- معنی صوفی چیست و به چه کسی گفته میشود؟

خاکسار اعتقاد دارد صوفیِ صافی درویش نیست. صوفی می گوید بعد از راضیه مرضیه باید به نفس صافیه رسید و به همین علت آنها را صوفی صافی گفته اند. صوفی نهایت دل را در مقامات، مشاهدات ،علم لدنی و ظهور غیب الغیوب می داند.

صوفی می گوید :باید دید و رفت، در واقع همان کمیت عالم و برای ورود به وادی معرفت خطر را قبول نمی کند، در تزکیه نفس نباید به هوا و میل نزدیک شد، ترک دنیا اختیاری است، دوری از دنیا و عزلت نشینی را می پسندد و خدمت را باطنی و از خدمت به مردم کمی دوری می کند.

در کتاب کشف المحجوب چنین آمده است که:
"اندر تحقیق این اسم بسیار سخن گفته اند. گروهی گفته اند کسی صوفی است که جامه صوف (پشمی) می پوشد، یا کسی صوفی است که اندر صف اول باشد ،یا کسی که به اصحاب صفه تولا (دوستی) کند و گروهی گفته اند که این اسم از صفا مشتق شده است. صفا را اصل و فرعی است، اصلش انقطاع دل از اغیار است و فـرعش دست کشیدن از دنیا.

تصوف رسوم و علوم نیست و لیکن اخلاق است یعنی اگر رسوم بودی به مجاهدت حاصل شدی و اگر علوم بودی به تعلم به دست آمدی لیکن اخلاق است .
فرق میان رسوم و اخلاق آن است که رسوم فعلی باشد از روی تکلف و اسباب چنانکه ظاهر به خلاف باطن باشد، فعل هم خالی از معنی اخلاق فعلی باشد پسندیده بی تکلف و اسباب، ظاهر موافق باطن و از دعوی خالی".

گروه کثیری ابوهاشم کوفی را اولین صوفی می‌نامند. دکتر زرین‌کوب در این‌باره می‌گوید:

«از جمله زهاد عراق در این زمان (قرن دوم هجری قمری) ابوهاشم کوفی بود که گویند در بین مسلمین اولین کسی که به نام صوفی مشهور شد، او بود.»

خواجه عبدالله انصاری نیز در کتاب "طبقات الصوفیه" خود به این مساله تصریح می‌کند: «اول کسی که او را صوفی گفتند بوهاشم صوفی است شیخ بوده بشام و باصل کوفیست .»

 

- معنی درویش چیست و به چه کسی گفته میشود؟

واژه پارسی درویش در لغت به معنی فقیر است و فقیر نه آن باشد که دستش از متاع و زاد خالی بُود، فقیر آن باشد که طبعش از مراد خالی بُود چنانکه خداوند به وی مالی دهد اگر مراد حفظ مال باشدش غنی بود و اگر مراد ترک مال باشد باز هم غنی بود که هر دو تصرف است اندر ملک غیر و فقر ترک تصرف است.

ف: اشاره دارد به فنا یعنی از خود گذشتن.
ق:اشاره دارد به قرب یعنی از باطل دور شدن و به حق پیوستن.
ر: اشاره دارد به رضا یعنی به اراده و رضای حق تسلیم شدن.

اهل تحقیق می دانند درویش یک لغت ترکیبی است و از ابعاد مختلف می توان آن را تجزیه و تحلیل کرد. کسانی که ذوق ریشه یابی واژه ها را دارند می توانند از این لغات کمک بگیرند: "دریوزه، دریوز، دوریس، درویس، دُریش، دُریس، دروی ش، دوریسان و..."

خاکسار واژه درویش را خاص یک مکتب نمی داند، در ادیان الهی قبل از اسلام مردان بزرگ و انسان های کامل به القاب دیگری شهرت داشتند و بعد از اسلام واژه درویش مورد تایید اهل معرفت قرار گرفت.

نمی توان گفت که اولین درویش که بوده و یا مکتب و عقاید درویش از چه زمانی شروع شده است و اگر پیامبران و معصومین را درویش خطاب نکردند علت این نیست که آنها به مقام انسان کامل نرسیده باشند زیرا درویش یعنی انسان کامل، انسانی که در هر عصر و زمان و هر دین و آیینی به کمال رسیده باشد. ابتدای راه یک درویش با ادب، تواضع، سکوت و افتادگی شروع می شود و این صفات شرط انسانیت است.

 


منابع:
- کتاب از خاک تا خاکسار - نویسنده : ت. ادهمی
- کتاب کشف المحجوب - نویسنده : هجویری
- رساله خاکسار